گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در ادامه جلسه بیست و ششم تفسیر قرآن خود، به تبیین تأثیر انذار و تبشیر در آخرت پرداختند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در جلسات تفسیر قرآن خود به تبیین واژههای بنیانی و آیات کلامالله مجید میپردازند. این خبرگزاری با عنایت به رسالت قرآنی خود بر آن است تا بصورت سلسلهوار نظرات معظمله را در موضوعات مختلف قرآنی به مخاطبین خود ارائه دهد.
متن ذیل، نظرات ایشان پیرامون تأثیر انذار و تبشیر در آخرت است که در ادامه جلسه بیست و ششم تفسیر ایشان بیان شده است؛
اما بخش مهم مطلب و آن نکتهی اصلی که میخواستم عرض کنم: این است که عمدهی انذار و تبشیر پیغمبران مربوط به بعد از مرگ است، یعنی انسانها را از عواقب بدرفتاری در دنیا ترساندن که در آخرت اثر خواهد کرد، و مژده دادن به عواقب خوش رفتاری در دنیا که در بهشت اثر خواهد کرد.
مرحلهی بعدی زندگیی ما |
مرحلهی بعدی زندگیی ما از مرحلهی فعلیی زندگیمان کاملتر است. امروز ما اسیر و محدود به چهار دیوار جسم هستیم. گرچه عقلمان پرواز میکند و بینش ما همهجا را سیر میکند و ارادهی ما بر بسیاری از چیزها فائق میآید |
این جزء مسائل مورد اتفاق تمام ادیان است که زندگی بشر در این نشئه تمام نمیشود و ما بعد از آنکه مردیم و این جسم از کار افتاد یک مرحلهی جدیدی از زندگی برایمان شروع خواهد شد، همانطور که قبل از به دنیا آمدن مرحلهای از زندگی را بصورت ناقصتر از آنچه امروز داریم، بدون داشتن عقل و اراده و خصوصیاتی که الان داریم، داشتیم.
مرحلهی بعدی زندگیی ما از مرحلهی فعلیی زندگیمان کاملتر است. امروز ما اسیر و محدود به چهار دیوار جسم هستیم. گرچه عقلمان پرواز میکند و بینش ما همهجا را سیر میکند و ارادهی ما بر بسیاری از چیزها فائق میآید، اما محدودیتهای جسمی برایمان هست، لکن در آن نشئه این محدودیت جسمی وجود ندارد و انسان به معنای بسیار وسیعتری بینهایت میشود (اگر چه در دنیا هم یک بینهایتهایی مجازی در وجود بشر هست، چون بینهایت به معنای حقیقی فقط خدای متعال است) یعنی انسان در نشئهی بعد از مرگ و عمدتاً در قیامت و بهشت و دوزخ یک سعهی وجودی پیدا میکند.
این چیزی است که ادیان نسبت به او اتفاق نظر دارند و در آن نشئه دو قسم زندگی هست: یکی زندگیی خوش و راحت و از همه جهت کامل، و دیگری زندگیی تلخ و سخت و در حد اعلای شکنجه و سختی است.
آن اولی اسمش بهشت است و آن دومی اسمش جهنم است، که ما امروز با مقیاسها و پارمترهای این دنیا نمیتوانیم بهشت و جهنم را بشناسیم، درست است که در آنجا گفتهاند جنات تجری من تحتها الانهار (5 - فتح) باغستانهایی هست که جویبارها در آنها روان هستند و این یک چیزی است که آن حقیقت دور از دسترس را تا حدودی به ذهن ما نزدیک میکند، اما این، همهی آن حقیقت نیست.
خطاست اگر کسی خیال کند بهشت یک باغ باصفائی است و جویها و درختهای خوبی دارد! اگر این بود دیگر وجود آن نشئه لزومی نداشت، چون در این نشئه هم باغ و جوی و جویبار هست، ما مسائل بعد از مرگ را با مقیاسهای این دنیا نمیتوانیم بسنجیم.
همهی حقیقت |
درست است که در آنجا گفتهاند جنات تجری من تحتها الانهار (5 - فتح) باغستانهایی هست که جویبارها در آنها روان هستند و این یک چیزی است که آن حقیقت دور از دسترس را تا حدودی به ذهن ما نزدیک میکند، اما این، همهی آن حقیقت نیست.
|
همچنانکه اگر جنین در رحم مادر فرضاً شعور و هوش پیدا میکرد و میخواستند با او راجع به مسائل نشئهی خارج از رحم مادر حرف بزنند، برایش قابل درک نبود و مثلاً نمیتوانست درک کند که حرکت کردن، جست و خیز کردن، اینجا و آنجا رفتن و چیز خوردن از دهان چگونه است؟ یعنی او که فقط از طریق بند ناف خودش تغذیه میکند مسائل نشئهی دنیوی برایش تصور نیست. البته جنین در رحم مادر، هوشمندی و درک ندارد و این فقط یک مرض است که چنین چیزی را او نمیتوانست بفهمد.
در روایت هست که اگر مورچه بخواهد برای خدای عالم تصوری بکند، یک چیزی شبیه به خودش که دو شاخک داشته باشد تصور خواهد کرد. بنابراین: ما، در محدودهی ذهن و تصور خودمان فکر میکنیم و نمیتوانیم درست آن حقایقی را که مربوط به آن نشئه هست که بکلی با این نشئه تفاوت دارد تصور بکنیم.
اما آنها وجود دارد و با تصور نکردن ما واقعیت تغییر نمیکند و آن حقایق ضامن حرکت ما در اینجاست، که انسانها به انگیزهی آن زندگی حرکتهایی میکنند و هیچ عاملی در دنیا قادر نیست جلوی آن حرکتها را بگیرد.
حرکت با شوق نعمتهای الهی در بهشت و در پرهیز از عذاب الهی در دوزخ، حرکتی است که انسان های مؤمن را در طول تاریخ آنچنان ساخته که هیچ عاملی نتوانسته است روی آنها اثر بگذارد. این تبشیر و انذار را که در قرآن هست، بعضی میخواهند با مقایسهای ماده اندازه بگیرند! ما متأسفانه بعضی از این گروهکهای التقاطی را دیدیم که وقتی راجع به دوزخ بحث میشود، فوراً ذهنشان میرفت به سوی دوزخ دنیا و اگر چنانچه پیرامون آتش جهنم بحث بشود، فقط در مقیاس این دنیا بحث میکنند، و حال اینکه اگر پیغمبران میخواستند بگویند فقط مربوط به این دنیاست، ممکن بود یک زبان و یک تعبیراتی را بکار ببرند که انسانها بفهمد.
ماورای این عالم |
چرا نمیتوانیم فرض کنیم که ماورای این عالم جسم یک عوالم ناشناختهی ملکوتی هم هست که وجود محدود ما و ذهن و هوش محدود ما نمیتواند آنها را درک کند؟
|
چرا میگویند بهشت و چرا میگویند جهنم و چرا میگویند آتش؟ بعضی از گروهکهای التقاطی در نوشتهها و کتابهایشان به عنوان تفسیر قرآن. کلمات قرآنی را که اشاره به آن نشئه هست و همه را به نشئهی دنیا حمل و معنا میکردند، در حالی که این همان دید محدود مادی است.
چرا ما نمیتوانیم از همین محدودهی زندگی مادی خارج بشویم؟ و چرا نمیتوانیم فرض کنیم که ماورای این عالم جسم یک عوالم ناشناختهی ملکوتی هم هست که وجود محدود ما و ذهن و هوش محدود ما نمیتواند آنها را درک کند؟
مگر نمیبینیم که دانش بشری با همهی عظمتش حتی در محدودهی جسمانی هم، هنوز به اعماق نرسیده؟ حقیقت جسم بشر و بسیاری از این حقایق عالم مادی هنوز کشف نشده، چگونه تصور میکنیم که این ذهن محدودمان باید بتواند عوامل ماورای این عالم را اگر باشد کشف کنیم؟
پیغمبران صادق مصدق با سخن وحی الهی دارند بما میگویند این عوالم هست و باید برای آن عوالم تلاش کرد و از عذاب آن عوالم باید ترسید! امیرالمؤمنین (ع) بزرگترین مرد تاریخ اسلام بعد از پیغمبر میفرماید: شغل من الجنه و النار امامه آن کسی که بهشت و دوزخ پیش روی اوست. از هر هدف دیگری ذهنش منصرف و مشغول است.
به فکر این است که خودش را بتواند به بهشت الهی برساند و از عذاب دوزخ الهی خودش را دور کند این آن توضیح مختصری بود که دربارهی آیه خواستم عرض کنم، که البته در خلال بحث تفسیری به مواردی از این قبیل خواهیم رسید.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
|